مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ ویلچرش کنار مستطیل سبز آرام گرفته است، اما دلش پر از تلاطم است. نگاهش یک عمر حرف دارد؛ حرفهایی که دیگر توان گفتنش را ندارد. بیماری همه جانش را گرفته، اما جانش هنوز با فوتبال است، با توپ و زمینهای خاکی، با هیاهوی جوانانی که آرزوهایشان را در مستطیلهای رنگورورفته فوتبالی شهر جستوجو میکنند.
کنار زمین او را «سیدمحمد» صدا میزنند و یکی آن میان میگوید: «چطوری سلطان زمینهای خاکی!» سیدمحمد سیدرضایی از آن دست پیشکسوتانی است که بهمعنای واقعی کلمه خاک فوتبال را خوردند. شاید خودش زیاد توپ نزد و دوران بازیاش آنچنان درخشان و پرسروصدا نبود، اما همیشه کنار فوتبال بود. از میدانداری تا برگزاری جامهای خاکی که رنگوبوی عشق داشت.
او جمعه این هفته همراه با پسرش به زمین چمن نصرت در محله قلعهساختمان رفت تا تماشاگر بازی پیشکسوتان فوتبال شهر باشد. موسپیدانی که خاطرات زیادی با سید از دوران جوانی داشتند و تجدید دیدارشان با او صحنههای جالب و عاطفی زیبایی را رقم زد. این اتفاق خوب بهانهای شد تا به قصه یک عمر زندگی فوتبالی مردی بپردازیم که جامهای خاکی شهر و استعدادهای حاشیهنشین مدیون او هستند.
سیدمحمد متولد آخرین روز تابستان ۱۳۳۱ است. او پنج فرزند پسر و دو دختر دارد. سیدقاسم و سیدرسول دو فرزند ورزشکارش هستند که سابقه درخشش در رشتههای مختلف ورزشی بهویژه فوتبال و پینگپنگ را دارند. آقاسیدمحمد پیش از انقلاب اسلامی دوومیدانی کار میکرد و در دوی صد، دویست و چهارصد متر شاگرد استاد صابری بود. انقلاب که شد، سیدمحمد به فوتبال روی آورد و پابهتوپ شد. البته فوتبالش زیاد طول نکشید، اما در تیمهای محلی مانند الفتح یکی از بهترینها بود.
او مدتی هم مربیگری کرد و بعد از اوایل دهه هفتاد مسئولیت اداره چند زمین حاشیه شهر را بهعهده گرفت و از اینجا شد که نامش بر سر زبانها افتاد. او همهجا بود، از زمین قدس طلاب گرفته تا زمین خداداد، هرجایی که بچههای محروم آن سالها به عشق فوتبال میدویدند. دراینمیان، ماجرای زمین خداداد یا همان زمین مرحوم محمدتقی جعفریان برای سیدمحمد از همه پرخاطرهتر است.
زمینی که از همان بدو ساختش در آن رفتوآمد میکرد و بعد از نزدیک به پانزده سال، با بیمهری او را از آنجا کنار گذاشتند. پسرش، سیدقاسم، میگوید بیمه پدرم را رد نمیکرد و فقط حقوق ناچیزی به او میدادند و وقتی هم بیکار شد، به اداره کار شکایت کردیم، اما حاصلی نداشت. سیدمحمد امروز در ۷۱ سالگی به بیماری پارکینسون گرفتار شده است و روی صندلیچرخدار مینشیند. مردی که چند سال پیش هم همسرش را از دست داده است تا روزگار برایش با رفتن یارش سختتر هم بشود.
سلطان زمینهای خاکی فوتبال مشهد آلبوم عکس خاطرهانگیزی داشته است که وقتی از آن سخن میگوید، دلش به روزهایی میرود که در کنار زمین خاکی برای خودش بروبیایی داشت. سیدمحمد میگوید آن آلبومش پر از عکسهای یادگاری با ستارههای فوتبال بوده است؛ از علی پروین گرفته تا خداداد عزیزی. آلبومی که البته حالا بهگفته پسرش سیدقاسم به یغما رفته است. سیدقاسم میگوید آلبوم در صندوقچه خانه بوده که چندی پیش سارقی بیاطلاع از محتویات درون صندوقچه آن را دزدیده و خاطرات پدر را با خود برده است.
محمد بابایی از پیشکسوتان فوتبال مشهد است که آشنایی خوبی با سیدمحمد دارد. او که سالها برای تیم پیام بازی کرده است و میدانداری سیدمحمد سیدرضایی را خوب بهخاطر دارد، درباره او میگوید: «فوتبال محلات چهرههای زیادی مانند خداداد عزیزی به فوتبال ملی معرفی کرده است که همه آنها مدیون امثال سیدمحمد سیدرضاییها هستند.» وی افزود: «سیدمحمد سیدحسینیها در زمینهای خاکی این شهر حتی از جیبشان هزینه و جام برگزار میکردند تا استعدادهای حاشیه شهر کشف شوند. خیلی از ستارههای فوتبال این شهر حاصل دسترنج امثال آنهاست.»
بابایی خاطرنشان کرد: «وقتی در زمین نصرت سیدمحمد را روی ویلچر دیدم، خیلی دلم گرفت. یادم میآید وقتی سیدمحمد خودش پاچههایش را بالا میزد و با گچ زمین را خطکشی میکرد.» پیشکسوت پیامی فوتبال مشهد تصریح کرد: «امثال سیدمحمد روح بزرگی دارند و نباید تنها بمانند. باید امروز دستگیر آنها باشیم، نه فردا که مانند علی حسینیها و جهانگیر زندهدلها از دستشان بدهیم.»
ستاره سالهای نهچندان دور خط آتش تیم فوتبال پیام درباره سیدمحمد سیدرضایی میگوید: «از سیدمحمد خاطره آن روزها در ذهنم هست که برای فوتبال به زمینهای خاکی میرفتیم و میدیدم ایشان با چه عشق و علاقهای به رتقوفتق امور مشغولاند.» رضا صاحبی افزود: «نمیدانم چه شد که سیدمحمد به این روز افتاده است، اما وقتی حالش را دیدم، ناراحت شدم.»
وی اذعان کرد: «بیشتر مسابقات فوتبال خاکی در آن سالها را امثال سیدمحمد سیدرضایی، اصغر کریمی و... برگزار میکردند و ما از آنها فقط تصویر مردان زحمتکشی را در خاطر داریم که در کنار زمینهای خاکی خاک عشق میخوردند و از داشتههایشان، از زن و بچهشان میزدند و به تیم میدادند.» وی تصریح کرد: «این افراد از جانشان مایه میگذاشتند و گاهی از جیب هزینه میکردند.»
سیدجواد علوی شاید بهتر از خیلیهای دیگر سیدمحمد را میشناسد. او زمانی شاگرد سیدمحمد سیدرضایی در تیم الفتح بوده است و در تعریف شخصیت و کارنامه حرفهای ایشان به شهرآراورزشی میگوید: «فقط میتوانم بگویم او سلطان زمینهای خاکی است.» وی افزود: «همه عمرش را در کنار زمینهای خاکی گذراند و استعدادهای حاشیه شهر از گلشهر تا طلاب مدیون او هستند.» علوی اذعان کرد: «سیدمحمد از خانوادهای مذهبی بود و در هیئت امیرالمؤمنین (ع) آخر مفتح سقایی ابوالفضل را میکرد. مشکی به دوشش میانداخت و در میان عزاداران به آنها آب میداد.»